برای اولین بار کار تیمی را تجربه کردم!

برای اولین بار کار تیمی را تجربه کردم!

برای اولین بار کار تیمی را تجربه کردم! | آیا تا به حال تجربه بودن در کار تیمی را داشته اید؟ به نظر شما ویژگی های یک گروه خوب چیست؟ و اینکه هیچ گونه فرصتی برای استخدام در یک شرکت و یا سازمان عالی نداشته اید؟ بهتر است بگویم که رابطه بین افراد در کار گروهی بسیار تاثیر گذار است. برای باز کردن این موضوع قصد دارم نکته ای را بیان کنم، شاید به طور اتفاقی در گروهی بودید که اعضاء نسبت به تمامی مسئولیت ها عملکرد ضعیفی داشته باشند و گروه های آن از انجام فعالیت های تیمی و در کنار هم، دوری می کردند.

بهتر است بدانید که یکی از مسائلی که امروزه ذهن مدیران را درگیر کرده، به وجود آوردن فرهنگ کار گروهی در کسب و کار می باشد. از این جهت اگر اهمیت این فرآیند به درستی درک شود، بدون شک پیشرفت های قابل توجهی در شرکت رخ خواهد داد و نه تنها تمامی کارمندان به سود می رسند، بلکه سازمان را به رنکینگ های دولتی و جهانی نزدیک می کنند.

یکی از تجربیات زندگی من پیدا کردن شغل در یکی از سازمان های خوبی بود که برای موفق شدن در این کار تمام تلاش خود را در نظر گرفتم. زیرا از نظر من بودن در محیطی که کار تیمی را در ارجعیت قرار می دهد، می تواند باعث رشد و توسعه شخصی و شغلی گردد. شاید فکر کنید که استخدام در محیطی ایده آل کار سختی باشد، اما خبر قبولی، یکی از بهترین و ارزشمند ترین مواردی می باشد که ممکن است در عمر خود شنیده باشید.

تعریف کلی کار تیمی یا کار گروهی

در این قسمت قصد دارم که به تعریفی کلی از کار تیمی و یا گروهی بپردازم. شاید تا به حال تجربه ای به نام کار در سازمانی بزرگ را کسب کرده باشید و بدانید که معمولا کلیه اقدامات در یک مجموعه شکل گرفته می شود و همه اعضا در کنار هم کار کرده تا به هدف مشترک خود برسند. کار تیمی در واقع نشان دهنده این است که تمامی افراد به طور منظم و هدف مند با هم به انجام فعالیت های مجموعه بپردازند و مانند چرخ دنده های یک سیستم، همدیگر را مورد حمایت قرار دهند.

سازمانی که من در آن مشغول به کار شدم، دقیقا همین ویژگی ها را دارد. به طور ساده بگویم، کلیه اعضای سیستم برای رسیدن به یک هدف به شکل یکپارچه فعالیت می کنند و در صورت وجود نقص و عیب، در تلاشند تا آن را با همکاری هم بر طرف سازند. همه پرسنل تمام سعی و کوشش خود را برای تقویت ساختار ها و بهبود اوضاع اقتصادی می گمارند. اگر کسی نتواند مسئولیت خود را به درستی انجام دهد، وی را مورد تنبیه قرار نداده و با نشان دادن مسیر صحیح، اطلاعات بیشتری را به منظور درست انجام دادن وظایف، در اختیار او قرار می دهند.

دلایل عدم وجود تیم موفق در مجموعه

عدم وجود احساس تعهد گروهی

لازم به ذکر است که افراد باید نه تنها نسبت به وظایف خود، بلکه نسبت به تصمیمات و اقدامات مجموعه، تعهد خاصی را احساس نمایند. من اگر روزی مدیر یک سازمان شوم حتما سعی می کنم این حس را درون اعضا تقویت نمایم زیرا دیگر نیازی به اجبار نیست و همه اعضا با تمام وجود وظایف خود را به انجام می رسانند. البته شاید عملی کردن این استراتژی سخت و دشوار تلقی شود، اما پس از پیاده سازی هنجار های تیمی و دستورالعمل های آن، تعهد گروهی آرامش بخش ترین گزینه سازمان به شمار خواهد رفت.

درست است که هر فردی دارای شخصیتی منحصر به فرد بوده، اما جادوی کار تیمی بر این اساس که با وجود همه تفاوت ها، مسئولیت های کارمندان به شیوه ای درست و عالی انجام گیرد و هر کس وظیفه‌ای که بر عهده دارد را به طور کامل انجام دهد.

عدم شناسایی عادت های سالم و مخرب در سازمان

یکی از ویژگی های یک مجموعه سالم آن است که مدیر مجموعه همیشه سعی کند تا عادت های سالم و مخرب را از هم تشخیص کرده و تمیز نماید. من به عنوان یک کارمند خوب معمولا تلاش می کنم تا عادت های بد را از خود دور کرده و موارد شخصیتی خوب را در خود تقویت کنم.

به طور کلی عادت‌های هر فرد ممکن است اوضاعی را در تیم ایجاد کند که قابل اصلاح نباشد، پس باید در انتخاب کارمند بسیار کوشا بود تا عادت های ناسالم و مخرب در سازمان ایجاد نشود. به همین دلیل است که مدیر باید با تقویت عادت‌های خوب در اعضا و تشویق این عادت‌ها موجب شود تا به مرور ارتباط اعضا گروه با یکدیگر پیشرفت کرده و روز به روز رشد شخصیتی در آن ها پدیدار گردد.

نکته ی جالبی که من پس از خواندن چندین کتاب روانشناسی دریافتم، این است که در حالت کلی انسان ها به صورت ذاتی به دنبال راحت طلبی می روند و به همین دلیل ممکن است عادت‌های غلطی ایجاد شده و در عدم موفقیت کار گروهی تاثیر پذیر باشند. به منظور جلوگیری از فراگیر شدن این عادت ها بهتر است افراد توبیخ شده تا این عادت‌ها به سایر کارمندان سرایت نکنند. در این هنگام هر کس خود را موظف می‌داند که رشد فردی را در اولویت قرار داده و برای رسیدن به توسعه مجموعه تمام تلاش خود را در نظر بگیرد.

به نظر شما ایجاد کار تیمی وابسته به چیست؟

یکی از نکاتی که پس از پر کردن رزومه کاری در شرکت، اعلام خبر قبولی در مصاحبه شغلی و ورود به سازمان مربوطه نظرم را جلب کرد، فرهنگ سازمانی بود که در آن روز به روز قوی تر می شد و همه کارمندان شاهد پیشرفت آن بودند. منی که تا به حال کار تیمی را تجربه نکرده بودم و برای شروع کار بسیار مشتاق بودم، در روز اول با دستور العمل های سفت و سختی آشنا نشدم و همکارانی را دیدم که چگونه برای موفق شدن و پیش بردن اهدافشان، یک دیگر را مورد حمایت قرار داده و پیگیر کار های هم می شوند. این در حالی است که تعداد بی شماری از سازمان ها از دستور و عمل های سفت و سخت استفاده می کنند و هر کسی جدای از انجام وظیفه خود، اجازه برقراری ارتباط با دیگر واحد ها و پرسنل را ندارد.

اما در درجه اول مهم ترین نکته که من و سایر دوستان برای پی بردن به فرهنگ سازمانی به آن توجه داشتیم، مجموعه ای بود که تک به تک آن ها تجربیات متفاوتی از زندگی را پشت سر گذاشته و سطوح چشم گیری از موفقیت را طی کرده بودند که باید به منظور درست انجام شدن این کار، حول هدف و ماموریت مشترکی برای موفقیت تیم، همکاری کنند.

سوالی که در ذهنم پیش آمد: چرا بعضی از تیم ها موفق می شوند؟

زمانی که برای اولین بار وارد یک کاریابی آنلاین شدم و یکی از آگهی های استخدام را به چشم دیدم، سوالی در ذهنم پیش آمد که چرا برخی در تجارت موفق، و عده ای دیگر هم شکست می خورند؟ اما وقتی وارد یکی از سایت های کاریابی نظیر جاب اکسپرت شدم و مقاله های آن را مطالعه کردم، دریافتم که ایمان و اعتقاد تمام بچه های مجموعه به کار و آموزش هایی که داشتند، بسیار اهمیت دارد و اگر همه بدون باور به هدف اولیه دست به انجام کار می زند، هیچ گاه روی موفقیت را به چشم نمی دیدند. توجه به گفته ها و تجربیات افراد سابقه دار که بود که باعث شد با بالا بردن حسم در باور شخصی، به هر آنچه که بخواهم برسم و به همه ثابت کنم که جایی برای توقف و دست از تلاش برداشتن وجود ندارد.

در این بخش قصد دارم به ویژگی های کار تیمی بپردازم:

چرا بعضی از تیم ها موثر کار نمیکنند ؟!

پس از آنکه مدتی گذشت و فهمیدم که در یک محیط سازمان یافته و دارای فرهنگ کار تیمی چطور رفتار کنم، موفق شدم که ویژگی های آن را در خود به ارتقا رسانم. اما نکته ای که بسیار در بین سایر کارمندان شرکت های دیگر که دوستانم در آن مشغول بودند، بیان می شد، عدم وضوح هدف و مشخص نبودن انتظارات از فرد بود که تا زمانی که وی نداند وظایف او چیست و شفاف سازی در مورد اهداف و وظایف صورت نگرفته باشد، موفقیت های بی شماری برای او به وجود نخواهد آمد.

یکی دیگر از دلایلی که در بررسی روند پیدا کردن شغل و بهره گیری از تجربیات استخدام اطرافیان به آن برخورد کردم، عدم اقتدار رهبری یا مدیریت بود که به گفته آن ها، در هیچ یک از اعضا دیده نمی شد. همچنین چالش های هماهنگی نظیر ادراکات، اعمال، رفتارها در بین همه منحصر به فرد است. من تا به حال در عمرم کسی را ندیده ام که از همه نظر به هم شبیه باشند.

همه انسان ها متفاوت هستند و هر کار را با سبک و طرز فکر خود به روش های گوناگون به انجام می رسانید.

از جمله مهم ترین علت ها، فقدان زمینه حمایتی بین پرسنل می باشد. نه تنها کار تیمی در مورد بالا بردن قدرت تعامل یا حل و فصل تعارضات بین فردی نیست، بلکه تلاش برای دستیابی به یک هدف خاص را در نظر می گیرد که فرد بدون در بر داشتن ترجیحات شخصی در این مسیر قدم برداشته و با سایر همکاران برای تحقق اهداف، برنامه ریزی های لازم را به عمل می آورند.

جالب است بدانید که من با وجود اینکه از ابتدا در آن جمع دوستی نداشتم، هیچ یک از همکاران من را در یادگیری و تجربه مسائل جدید تنها نگذاشتند و همین امر باعث شد تا خلاقیت های من شکوفا گردد. اما گاهی اوقات نیز تلاش جمعی می تواند خلاقیت را خنثی کند و افراد را از طرح ایده های خود باز دارد. از این جهت مدیر عامل فکری کرد و گفت: بهتر است در کنار فعالیت های تیمی و در جلسات، تمامی ایده ها بیان شده و در قالب خلاقیت های بی شمار، پوشش داده شوند.

استراتژی هایی که مدیر شرکت ما برای عملکرد بهتر پیش گرفت

یکی از رموز موفقیت من در استخدام در فرصت شغلی مورد علاقه ام این بود که پس از وارد شدن به شرکت، به استراتژی های مهمی که مدیر عامل و سایر کارکنان با تجربه آموزش می داند، بها و آن را الگوی راه موفقیت خود قرار دادم، زیرا اعتقاد من بر آن است که افراد با تجربه می توانند شما را چندین قدم جلو بیندازند. چرا که افزایش مهارت ها و تقویت دانش، میان بر برای آن هایی است که به دنبال استخدام در بازار کار حرفه ای هستند. با این وجود بهتر است به استراتژی هایی که مدیر عامل شرکت ما به آن موارد توجه می کرد، پرداخته شود.

الگوی خود باشید

پس از گذشت مدتی دریافتم که بهتر است بجای اینکه دیگران را الگوی خود قرار دهم، با یادگیری پایه و استفاده از تجربه همکاران، خود را الگوی شخصی قرار دهم و با سخت کار کردن و بکارگیری نکات مثبت کار دیگران در پروسه ها و فعالیت های شغلی، نقش خود را ایفا کرده و مسئولیت را تمام و کمال به انجام برسانم.

اعتماد و احترام را در اولویت قرار دهید

در سازمانی که من استخدام شده ام همه به یکدیگر اعتماد دارند و در بین گروه ها احترام بی شماری در بین شان مشاهده می شود. به طور یقین اگر این دو گزینه در اولویت قرار نگیرد، هیچ یک از فعالیت ها به درستی انجام نخواهد شد.

معاشرت را بین هم تیمی هایتان ارتقاء دهید

آیا تا به حال فکر کرده اید که ساعت ها در محیطی کار کنید که معاشرت در بین هم تیمی ها نقشی نداشته باشد؟ من نیز در سال های اولیه کارم در شرکت های دیگر با این موضوع بسیار مشکل داشتم، زیرا من با روحیه کار تیمی وارد این گود شده بودم، اما همکارانم به دلیل شرایط محیط کار برای شناخت و تعامل بیشتر، هیچ رفتار مثبتی از خود نشان نمی داند. این در حالی است که در مکانی که الان مشغول فعالیت هستم، هیچ مشکلی موجود نمی باشد.

 اهداف و مسئولیت‌ها را به وضوح در نظر بگیرید

یکی دیگر از مواردی که من برای موفقیت در شغلم، آن را سر لوحه کار خود قرار دادم، این است که همه اعضای گروه از وظایف و عملکردهای خود، درک خوبی داشته باشند و بدانند که هر یک از افراد هم تیمی چه مسئولیت‌هایی بر عهده دارند.